Web Analytics Made Easy - Statcounter

علی نصیری فوق‌دیپلم الکترونیک دارد و راه نان درآوردنش از این مدرک است، اما طبیعت و محیط زیست عشق اول او است و چیزی نمی‌تواند جایگزین آن شود. همصحبتی با او حتی از راه دور برایم سعادتی بود که در یکی از همین روزها نصیبم شد.


کاری که علی نصیری و همراهان او در انجمن سبزگستران پاقلات انجام می‌دهند آن‌قدر بزرگ است که من فقط توانستم گوشه کوچکی از آن را به شما پیشکش کنم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر تفکر و همت علی نصیری و دوستانش فراگیر شود، حال و احوال محیط زیست این سرزمین به همان نقطه خواهد رسید که همه ما آرزویش را داریم. کاری که در روستای پاقلات انجام شده می‌تواند الگویی عملی برای تمام مناطق کشور باشد.
من هم شکارچی شدم
 من متولد ۱۳۵۱ در روستای پاقلات هستم. زمان کودکی و نوجوانی‌ام چند نفری از اهالی روستا اهل شکار بودند. معمولاً این افراد وقتی با همدیگر می‌نشستند، از شکار کردن حرف می‌زدند. قاعدتاً من هم به عنوان یک نوجوان دوست داشتم پای صحبت آن‌ها بنشینم و در شنیدن تجربیات آن‌ها شریک شوم. آن‌قدر درباره شکار و شکار کردن از بزرگ‌ترها شنیده بودم که دلم می‌خواست روزی برسد تا من هم مثل آن‌ها شکارچی قابلی شوم و بتوانم شکارهای بزرگ بزنم. پس از مدتی فکر و ذکر من تهیه یک تفنگ شد. با خودم فکر می‌کردم می‌توانم با خریدن یک تفنگ برای خودم کبک و پرنده شکار کنم اما مشکلم این بود پولی برای خرید تفنگ نداشتم.
 عشق داشتن تفنگ سبب شد مدت زیادی دنبال کارگری بروم تا بالاخره پول خرید تفنگ را که آن زمان هزار و ۷۰۰تومان بود، جمع کنم. روزی ۱۵۰تومان مزدی بود که می‌گرفتم، برای همین جمع کردن هزار و ۷۰۰ تومان کار ساده‌ای نبود. روزی که پولم به هزار و ۷۰۰ تومان رسید با خوشحالی به شهر لامرد رفتم و تفنگ مورد نظرم را خریدم. با یکی از دوستانم برای شکار می‌رفتیم. یادم هست یکی از روزهای گرم تیر ماه با دوستم برای شکار به ارتفاعات گاوبست رفتیم که در حال حاضر از آن محافظت می‌کنیم. دو روز پیش از آن خودمان را به ارتفاعات رسانده بودیم اما آن روز خوشبختانه نتوانستیم پرنده‌ای را شکار کنیم. آن روز که من و دوستم با زحمت خودمان را به محل سنگاب دو روز قبل رساندیم، دیدیم سنگاب آبی ندارد و پرنده‌ای آنجا نیست. ما چیزی حدود سه ساعت و نیم راه رفته بودیم تا خودمان را به آن نقطه برسانیم برای همین آبی که همراه خودمان برده بودیم تمام شده بود. ساعت ۱۱ظهر شده بود و ما تصمیم گرفتیم به روستا برگردیم، اما نه آبی در قمقمه‌مان مانده بود و نه در سنگاب. حسابی خسته و تشنه شده بودیم اما سعی می‌کردیم هرجور شده به سرعت خودمان را به روستا برسانیم. من و دوستم با فاصله ۵۰-۶۰متری از همدیگر در حال پایین آمدن بودیم و البته حسابی خسته و تشنه که ناگهان دیدم کبکی پرید. وقتی به جایی که کبک پریده بود رسیدم با سنگاب کوچکی روبه‌رو شدم اما نمی‌شد دست را برای برداشتن آب داخل آن برد. یادم آمد با خودم چفیه دارم، برای همین چفیه را داخل آب زدم و به این شکل توانستیم گلویی‌تر کنیم و خودمان را به روستا برسانیم. 

یک انجمن ۸۰۰ نفره
سال ۸۲ با دوستانم دنبال گرفتن مجوز انجمنی رفتیم تا بتوانیم کارمان را بهتر ادامه دهیم و اداره‌ها و نهادها هم ما را به رسمیت بشناسند. زمان رسیدن مجوزمان مقداری طولانی شد اما بالاخره در ششمین روز از شهریور ۱۳۸۶ انجمن سبزگستران پاقلات را به ثبت رساندیم و با جدیت بیشتری کار را پیگیری کردیم. مثلاً در بخش درختکاری برنامه‌هایی را پیاده کردیم چون برداشت‌های بی‌رویه، آتش‌سوزی‌ها و بی‌مهری‌ها به طبیعت سبب از بین رفتن بخش اعظمی از درخت‌های منطقه شده بود. فعالیت‌های دیگر ما در بخش شناسایی زیستگاه‌ها و همچنین آموزش بود. در حوزه درختکاری با کمک دیگر اعضای انجمن توانستیم دو پارک جنگلی ایجاد کنیم که با این کار ۴  هکتار درخت کاشته‌ایم. در زمینه بیابان‌زدایی حدود ۳۰هکتار درخت کهور کاشتیم که البته کاشت آن با پیشنهاد دوستان اداره منابع طبیعی انجام شد اما بعد فهمیدیم خیلی درخت مناسبی نکاشته‌ایم برای اینکه بومی منطقه ما نیست. هرچند آن‌ها هم در آن مقطع خیلی درباره آسیب‌زا بودن این درخت نمی‌دانستند و نیتشان خیر بوده است. غیر از این اقدامات،  برای پربار کردن محیط، کشت گیاهان دارویی، بذر علوفه‌ها و درختچه‌ها را انجام دادیم و در این بخش آنغوزه، آویشن، بادام کوهی و... به وسعت ۶۸۰هکتار در همان زیستگاهی که از آن حفاظت می‌کنیم، کاشته شد. در کل با اینکه در این سال‌ها شاهد خشکسالی‌هایی بوده‌ایم اما شکر خدا طبیعت منطقه حفاظت‌شده وضعیت خوبی دارد و اعضای انجمن ما که روزی به تعداد انگشتان یک دست بودند در حال حاضر به حدود ۸۰۰ نفر رسیده‌اند. 

یک منطقه شکار ممنوع مردمی
ما منطقه ۵۳هزار هکتاری را منطقه شکار ممنوع مردمی سبزگستران پاقلات نام‌گذاری کردیم که شامل ارتفاعات گاوبست و دشت مجاور پاقلات می‌شود. این منطقه در گذشته رها شده بود، گونه‌های حیوانی آن یا از بین رفته بودند یا بر اثر نبود آب کافی و امنیت از منطقه مهاجرت کرده بودند. درخت‌ها هم بر اثر بهره‌برداری‌های بی‌رویه، آتش‌سوزی و دیگر عوامل مخرب ازجمله خشکسالی، جمعیت کمی از آن‌ها مانده بود، برای همین به تقویت زیستگاه چه از نظر گیاهی و درختی و چه از نظر حیات‌وحش اقدام کردیم. مثلاً یکی از کارهایی که باید در منطقه انجام می‌دادیم تا آب مورد نیاز حیوانات تأمین شود ایجاد آبشخور بود. همچنین باید سنگاب‌هایی که به مرور زمان آسیب دیده بودند رسیدگی و تعمیر می‌شدند. کنترل سیلاب‌ها مورد دیگری بود که به آن توجه کردیم. با ساخت بندهایی کمک کردیم در زمان سیلاب‌ها آسیب کمتری به طبیعت وارد شود. وقتی کارمان را شروع کردیم، جمعیت کبک جیرفتی که یکی از گونه‌های منطقه است بر اثر شکار به‌ تعداد انگشتان یک دست بود.
 اما با کارهایی که اعضای انجمن انجام دادند امروز جمعیت به ۳هزار رسیده است.


کبکی که ما را نجات داد
پس از ماجرای تشنه ماندنم در کوه با خودم فکر کردم حیوانات و پرندگان هم مثل ما حق زندگی دارند و نباید این حق را از آن‌ها گرفت. آن روز پس از تشنگی کشیدن فراوان با خودم فکر کردم حیات‌وحش ما چه وضعیت بدی دارد. فکر کردم پرندگان و حیوانات در وضعیت بی‌آبی چه می‌کنند؟ پس از آن ماجرا و در برگشت به روستا، به دوستم گفتم من دیگر به شکار نخواهم آمد. جریان را به او یادآوری کردم و گفتم اگر کمک آن کبک نبود شاید ما دو نفر از تشنگی هلاک می‌شدیم. به دوستم گفتم فکرش را بکن یک پرنده با آن جسم نحیفش و گاهی با داشتن جوجه‌هایش باید چقدر راه برود تا به کمی آب برسد. خلاصه این وضعیت برای من قابل پذیرش نبود، برای همین تصمیم گرفتم به سهم خودم غیر از اینکه شکار را کنار بگذارم کاری هم برای طبیعت کنم. دوستم البته شکار را کنار نگذاشت و چند ماه بعد که با یکی دیگر از دوستانش به شکار رفته بود اشتباهی به دوستش شلیک کرد. این هم دلیل دیگری شد برای اینکه من با دیگران حرف بزنم و آن‌ها را تشویق کنم شکار را کنار بگذارند. آن‌ها را تشویق می‌کردم به کمک طبیعت بیایند. پس از این ماجراها پنج نفر از شکارچیان دست از شکار برداشتند و اسلحه‌هایشان را کنار گذاشتند. شکر خدا آن‌ها به کمکم آمدند و پشتیبان من شدند.

تالابی که نجات پیدا کرد
در گذشته ارتفاعات منطقه، محل زندگی تعداد فراوانی از میش، قوچ، کل و بز بود اما طی سال‌ها این حیوانات ارزشمند از بین رفته بودند و دیگر چیزی از آن‌ها باقی نماند بود. در صحبتی که با اداره محیط زیست داشتیم آن‌ها چهار رأس میش و قوچ که از شکارچیان گرفته بودند را در اختیارمان قرار دادند. پس از مدتی نگهداری توانستیم خوی وحشی‌گری را به آن‌ها برگردانیم و آن‌ها را در منطقه رهاسازی کردیم. خوشبختانه به علت غنی بودن منطقه و امنیت خوب برای زندگی آن‌ها، این حیوانات توانستند زادوولد کنند و خوشبختانه امروز جمعیت آن‌ها بسیار افزایش یافته است. فراموش نکنیم وقتی امنیت خوبی بر یک منطقه حاکم باشد حیات‌وحش آن منطقه هم افزایش خوبی پیدا می‌کند و حتی از دیگر نقاط هم حیوانات به آن نقطه مهاجرت می‌کنند.یکی دیگر از بخش‌هایی که به احیای آن توجه نشان دادیم تالابی جنگلی است که حد فاصل روستای پاقلات و کال قرار دارد که وضعیت خوبی نداشت. مثلاً دامداران برای اینکه حیوانات دیگر در این تالاب زندگی نکنند و برای گوسفندان آن‌ها ایجاد مزاحمت نداشته باشند نیزارها را آتش می‌زدند؛ برای همین سراغ دامداران رفتیم تا آن‌ها را قانع کنیم به برنامه حفاظت از تالاب کمک کنند. برای اینکه تالاب دوباره جان بگیرد و وضعیت خوبی پیدا کند هفت سال آن را منطقه قرق اعلام کردیم.  پس از اینکه تالاب را برای هفت سال قرق کردیم طبیعتاً دامداران نمی‌توانستند برای چرای دام از آنجا استفاده کنند و در این زمینه با ما همکاری کردند. دیگر آتش‌سوزی هم اتفاق نیفتاد، از طرفی کانال‌هایی را که تغذیه تالاب را انجام می‌داد و مدت‌ها کسی به آن توجه نکرده بود، باز کردیم تا تالاب تغذیه کند. این را هم بگویم که تالاب جنگلی پاقلات تالابی است که با ۱۵چشمه طبیعی تغذیه می‌شود، یعنی اگر بارندگی هم نداشته باشیم چشمه‌ها نیمی از آب مورد نیاز تالاب را تأمین می‌کنند و بارندگی کمک می‌کند تالاب آبگیری شود. این تالاب با مساحت ۲هزارو۵۰۰ هکتار یکی از تالاب‌های زنده منطقه و زیستگاه خوبی برای پرندگان مهاجر و آبزیان است.

۴۰ شکارچی که دیگر شکار نکردند
وقتی کارم را شروع کردم در ابتدا ۵ یا ۶ نفر بودیم، البته آن‌هایی که در ابتدای راه از آن‌ها کمک خواستم اهل شکار نبودند. به اتفاق این دوستانم در همین روستای پاقلات  که حدود ۲۰۰خانوار جمعیت دارد سراغ آدم‌هایی رفتیم که می‌دانستیم شکارچی هستند. همان‌طور که گفتم چند نفری با ما همراه شدند و شکارچی‌هایی هم بودند که اول حاضر نشدند همراهی کنند اما شکر خدا بالاخره آن‌ها هم اسلحه‌هایشان را کنار گذاشتند. البته همراه شدن شکارچیان یکباره اتفاق نیفتاد. بعضی از آن‌ها پس از ۶ماه، بعضی از آن‌ها پس از یک سال و حتی برخی پس از دو سال دست از شکار کشیدند. پیش از اینکه سراغ شکارچیان بروم تا بتوانم با صحبت کردن، آن‌ها را قانع کنم که دیگر شکار نکنند از خود آن‌ها درباره اتفاقات بدی که به واسطه شکار کردن برای خودشان یا خانواده‌شان افتاده بود اطلاعاتی بدست آوردم. پس از اینکه سراغ شکارچیان رفتم از همین اطلاعات استفاده کردم که خوشبختانه تأثیرگذار بود. روزگاری در پاقلات ۴۰شکارچی داشتیم اما همه آن ۴۰شکارچی امروز محیطبان‌هایی هستند که علاوه بر حمایت از محیط زیست خودشان، برای حیوانات آبشخور هم ساخته‌اند. ما منطقه پاقلات را که شامل ۵۳هزار هکتار می‌شود به چند قسمت تقسیم کرده‌ایم؛ مثلاً حفاظت از بخش ارتفاعات را اعضای انجمن بر عهده دارند اما امنیت پرندگان و دیگر حیوانات در بخش زمین‌های کشاورزی را به خود کشاورزان واگذار کرده‌ایم و خوشبختانه این افراد به‌طور شبانه‌روزی حفاظت از این قسمت‌ها را بر عهده دارند. 

پاسگاه محیط‌بانی مردمی
کار دیگری که باید برای حیات‌وحش انجام می‌شد رسیدگی به وضعیت سنگاب‌ها بود. سنگاب‌ها با گذشت زمان به علت ریختن آب فراوان در آن‌ها گاهی ترک برمی‌دارند که سبب می‌شود آبی در آن‌ها نماند. در این گونه موارد ترک‌های ایجاد شده را با سیمان پر می‌کنیم تا آب سنگاب خالی نشود. تالاب‌هایی داشتیم که گنجایش آن‌ها هزار لیتر بود اما با احیا و مرمت، در حال حاضر می‌توانند تا ۸هزار لیتر آب را در خود ذخیره کنند. سنگابی داریم که گنجایش قبلی آن ۲هزار لیتر بود اما با کارهای انجام شده می‌تواند ۵۰ تا ۶۰ هزار لیتر آب را در خود ذخیره کند. مردم منطقه چون دیده‌اند در این ۲۳سال به شکل خوبی به منطقه و محیط‌زیست خدمت کرده‌ایم آن‌ها هم بخشی از نذورات خود را به محیط زیست اختصاص می‌دهند و خیران در این بخش به ما کمک‌های خوبی کرده‌اند و خوشبختانه هر وقت اعلام نیازی برای نذر طبیعت داشته‌ایم، مردم به کمک ما آمده‌اند و از یک میلیون تا ۷۰ یا ۸۰ میلیون تومان توسط یک نفر علاقه‌مند به طبیعت کمک شده است. انجمن ما با کمک‌های مردمی توانسته در دل این منطقه ۵۳هزار هکتاری پاسگاه محیطبانی ایجاد کند تا ۲۴ساعته به نگهبانی و پایش منطقه بپردازیم.


آرزوی من 
خدا کند آدم‌های بیشتری متوجه وضعیت طبیعت و محیط زیست شوند، چون ما چیزی غیر از این محیط زیست نداریم و نباید از آن غفلت کنیم. اگر از محیط زیست غفلت کنیم چه چیزی می‌توانیم برای نسل آینده به یادگار بگذاریم جز یک سرزمین سوخته که دردآور خواهد بود. باید مقاومت کنیم و بیش از پیش حواسمان به محیط‌زیست باشد تا برگردد به شرایط ۱۰۰سال پیش که شرایط بسیار بکر و خوبی بود.


یک خاطره
تیر یا مرداد سال ۱۳۹۶ بود و سنگاب‌ها و آبشخورهای ما از آب خالی شده بود، برای همین مجبور شدیم با دبه‌ها مقداری آب به سنگاب‌ها برسانیم تا حیوانات تشنه نمانند. پیش از این ماجرا در یکی از آن شب‌ها خواب دیدم پیرمردی با دبه آبی به طرف تنگه می‌رود. در خواب با کنجکاوی به او نزدیک شدم تا بفهمم چه کسی است.  پرسیدم کجا می‌روی و چکار می‌خواهی بکنی؟ او هم جواب داد دیگر نیاز نیست شما آبی بیاورید، چون خود ما آب را می‌رسانیم. ذهن من درگیر آن خواب شده بود که دو سه روز بعد، دوستانم به من گفتند آبی نمانده و باید دوباره آب ببریم. به آن‌ها گفتم دست نگه دارید ببینیم چه می‌شود. دقیقاً همان روزی که بچه‌ها به من گفتند دوباره آب تمام شده و باید آب ببریم سمت مغرب، رعد و برق زد و باران گرفت. با آن باران کل آبشخورها و سنگاب‌ها پر از آب شد.

منبع: روزنامه قدس عباسعلی سپاهی یونسی

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: محیط زیست محیط بانان پاقلات منطقه شکار ممنوع حفظ محیط زیست کمک به طبیعت اعضای انجمن علی نصیری محیط زیست برای همین هزار لیتر سنگاب ها حیات وحش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۹۹۰۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روستایی که سهم لک لک ها شد | لک لک هایی که روستاییان را مجبور به خانه سازی کردند

همشهری آنلاین زهرا رفیعی: رییس شورای روستای کپرجودکی در اینستاگرامش قصه لک‌لک جدید را منتشر می‌کند و از سراسر ایران دوستداران محیط زیست چند نفری هزینه ساخت خانه جدید را برعهه می‌گیرند و برایش به اندازه نیاز خرید مواد اولیه پول می‌ریزند. چند روز بعد آهنگر روستا که برادر رییس شورای روستاست، سفارش جدید را تحویل می‌دهد او نیز فقط پول آهن آشیانه لک‌لک را می‌گیرد و دستمزدش حال خوب لک‌لک‌هاست. لک‌لک‌ها خانه‌دار که شوند دیگر تمام سال در روستا می‌مانند و فقط نسل جدید راهی زیستگاه‌های گرمتر می‌شوند. لک‌لک‌ها به هوای تالابی به این منطقه می‌آیند که سالهاست برای زنده ماندن میان پساب شهر بروجرد و زهکش‌هایی که روستاییان برای کشت خیار و برنج زمین را خشک می‌کنند، در تقلاست. اهالی روستای کپرجودکی به عشق لک‌لک‌ها سهم مراتع اجدادی خود را به تالاب بخشیدند و اجازه داده‌اند این زیستگاه برای سکونت لک‌لک‌ها باقی بماند. جعفر کرمی‌پور رییس شورای روستای کپرجودکی در گفت و گو با همشهری از ترجیح عمده جوانان روستا می‌گوید که می‌خواهند «تالاب بیشه دالان برای لک‌لک‌ها حفظ شود»

عکس‌ها: زهرا رفیعی چه شد که به فکر ساختن لانه برای لک‌لک‌ها افتادید؟

شب سیزده‌به‌در سال ۸۵ که زلزله ۶.۲ ریشتری آمد لانه‌های تنومند و قدیمی از روی درخت‌ها و سقف حمام روستا به زمین افتاد اما سیل ۱۳۹۸ برای روستای ما برکت آورد. تالاب پرآب شد و دو سال بعد از آن هم به لطف خدا، بارندگی خوب بود. از آن سال زادآوری لک‌لک‌ها خیلی خوب شد. هر کدام سه تا جوجه را بزرگ کردند. لک‌لک‌ها تمام سال اینجا ماندند و فقط بچه‌هایشان لانه را ترک کردند. سال بعد لک‌لک‌ها بالغ به روستا برگشتند. عید ۱۴۰۱ به ناگهان، تمام تیرهای برق پر از لک‌لک شد. نمی‌دانستیم چطور به لک لک‌ها کمک کنیم. تجربه‌ای نداشتیم. از دوستان محیط زیستی پرسیدیم آنها گفتند برخی لاستیک کهنه به سر تیر می‌اندازند. یک ساعت بعد از اینکه سر تیر چراغ برق لاستیک گذاشتیم لک‌لک‌ها آمدند. آنها ده‌ها بار چوب آوردند و باد زد و لانه را خراب کرد. آقای کل‌نگری از فعالان محیط زیست اراک پیشنهاد داد که برایشان سبد آهنی بسازیم ولی برای این کار اداره برق باید همکاری کند و سیم‌های برق را از بالای دکل پایین‌تر بیاورد. آقای محمدعلی خسروی رییس اداره برق بروجرد با جان و دل پای کار آمد و با اینکه برایشان هزینه بر بود این کار را کردند. عید ۱۴۰۱ اولین آشیانه‌های آهنی را نصب کردیم. لک‌لک‌ها تا ۵ روز سراغ ۷ عدد آشیانه آهنی نیامدند. فکر کردیم ایده خوبی نبوده است. اما یک روز صبح دیدم که در تمام لانه‌ها لک لک نشسته است. اما خشکسالی همان سال باعث شد لک‌لک‌ها جوجه‌هایشان را از لانه بیرون بیندازند. بحمدالله در سال ۱۴۰۲ لک‌لک‌ها ۲۳ لانه درست کردند و همه جوجه‌هایشان را نگه داشتند. هیچ تلفاتی هم نداشتیم چون تالاب خشک نبود. از ابتدای امسال تا الان با کمک خیرین و دوستداران محیط زیست ۶ لانه ساختیم. هر لک‌لکی که خانه بخواهد، چند روزی روی تیر چراغ مورد نظرش می‌نشیند. در واقع انگار به ما خبر می‌دهد و ما هم دست به کار می‌شویم. اهالی روستا به خنده به من می‌گویند بابای لک‌لک‌ها، ولی کار اصلی را خیرین می‌کنند. به زودی ۴ لانه دیگر هم نصب خواهیم کرد.

لک لک ها انتخاب می‌کنند که روی کدام تیر برق خانه آینده شان ساخته شود مردم چطور کمک می کنند؟

وقتی در پیج اینستاگرام اعلام می‌کنم که می‌خواهیم برای کل‌لکی آشیانه بسازیم مردم به صورت مشارکتی هزینه ساخت لانه را پرداخت می‌کنند. افراد با نیت خیرات برای اموات پول ساخت را به دهیاری روستا می‌دهند. پارسال خواهر زوجی که سه شب بعد از شب عروسی‌شان در اثر گازگرفتگی فوت کردند، هزینه ساخت یک لانه را به نیت آنها پرداخت کرد. از بودجه دهیاری هم برای ساخت لانه استفاده می‌کنیم.

قبل از این لک لک‌ ها لانه‌ هایشان را کجا درست می کردند؟

بزرگترهای ما می‌گویند که ده‌ها سال قبل این روستا لک‌لک‌های زیادی داشت. آنها درخت‌های بلند صنوبر و چنار لانه می‌ساختند. اما با خشکسالی برای دو دهه لک‌لک‌ها از روستا رفتند. سال ۵۲ پدرم راهی حج شد. بهار آن سال یک جفت لک‌لک روی تیربرق جلوی خانه پدرم لانه ساخت. اهالی آن دو جفت را حاجی لک‌لک صدا می‌کردند. بعدها که لک لک ها دیدند کسی کارشان ندارد روی بام خانه‌ها هم لانه ساختند.

از لانه های باقی مانده از زلزله ۱۳۸۵ لک‌ لکها فقط بهار و تابستان ها اینجا هستند؟

سال ۸۵ زلزله آمد و بسیاری از لانه‌ها خراب شد. تا پیش از آن لک‌لک‌ها با سرما لانه‌هایشان را ترک می‌کردند و بهار برمی‌گشتند ولی چند سال بعد دیگر تمام سال اینجا هستند.

آیا لک‌ لک ها تلفاتی هم دادند؟

بزرگترین عامل تلف شدن لک‌لک‌ها ترانس برقی بود که سالی ۱۲-۱۰ بال را به کشتن می‌داد. اداره برق همکاری کرد و ترانس نزدیک تالاب را عایق‌بندی کرد و الان تک و توک پرنده مرده ببینیم.

مصالح خانه لک‌لک‌ها از چیست؟

لک‌لک‌ها با چوبهای خشکی که در بستر تالاب رشد می‌کند لانه می‌سازند. بعضی وقتها هم دیده‌ایم که از لانه همسایه‌شان چوب می‌دزدند. روی آسمان دعوا هم می‌کنند و بالهایشان را به هم می‌زنند. تا حالا لک‌لک‌های زخمی را هم با کمک فعالان محیط زیست تیمار هم کرده‌ایم.

پرنده‌های زیادی از طبقات پایینی لانه لک لک‌ها به عنوان خانه خود استفاده می‌کنند
از جمله این گونه‌ها می‌توان به گنجشک خانگی، گنجشک درختی، سار، دلیجه معمولی، جغد کوچک، سبزقبای اروپایی، دم‌جنبانک‌ ابلق، دم‌سرخ سیاه، کلاغ گردن‌بور و گنجشک سینه‌سیاه اشاره کرد آیا گونه دیگری از پرندگان هم می‌آیند؟

لک‌لک‌ها وقتی در دو حالت منقارشان را به هم می‌زنند. یکبار وقتی است که جفتشان به خانه می‌آیند و دیگری وقتی که احساس خطر کنند. اواسط پاییز تا اوایل زمستان چند جفت درنا به تالاب می‌آیند و وقتی می‌خواهند روی تیرهای برق بنشینند، لک‌لک ها با صدا آنها را دور می‌کنند. برای تالاب پرنده‌های مهاجر مثل اگرت و حواصیل و ... می‌آیند.

شغل اهالی روستاهای مجاور با اهالی کپرجودکی فرق می‌کند؟

شغل ما هم دامداری و کشاورزی است. ولی ما تصمیم گرفته‌ایم که در اراضی تالابی روستا کشاورزی نکنیم. قسمت‌هایی از تالاب در فصول گرم خشک می‌شود در دهه ۴۰ این زمین‌های بین ۶ روستای اطراف تالاب صرفا برای دامداری و حصیربافی تقسیم شد. از دهه ۸۰ روستاییان مراتع را تغییر کاربری دادند. از سال ۱۴۰۱ با بالا رفتن قیمت‌ها، اهالی روستاهای اطراف علاوه بر برنج، خیار هم کاشتند. اما ما اهالی روستای کپرجودکی تصمیم گرفتیم که بگذاریم تالاب برای حیات وحش منطقه باقی بماند. ادعای روستاییان اطراف تالاب این است که فقیرند و به پول خیار و برنج نیاز دارند. در حالی که این زمین‌ها از دهه ۴۰ در اختیار کسانی بوده که دام‌های زیاد داشته‌اند. اهالی کم بضاعت روستاهای اطراف زمینی ندارند که بخواهند بکارند و سود کنند.

لانه‌ای که اهالی کپرجودکی برای لک لک ها با آهن می‌سازند سود سالیانه مثلا کاشت خیار چقدر است که شما از آن گذشتید؟ به هر حال به نظر می رسد چون این تالاب با وجود ارزش‌های زیستی بالا ثبت جهانی نشده وزارت کشاورزی و نیرو با کشت محصولات آب بر مشکلی نداشته باشند.

سال‌ها قبل اهالی روستاها با دامداری و نی‌بری امرار معاش می‌کردند و سالانه ۵ تن بیشتر گندم نمی‌توانستند برداشت کنند. اما از زمان تغییر کاربری اراضی تالابی اوضاع تغییر کرده است. تا آنجا که می دانم یکی از روستاها ۴-۳ میلیارد تومان با گران شدن قیمت خیار درآمد داشته است. ما اهالی روستای کپرجودکی ترجیح می‌دهیم درآمد روستا از گردشگرانی باشد که برای دیدن طبیعت و لک‌لک‌ها به اینجا می‌آیند. دو سال پیش که شروع کردیم به ساختن لانه برای لک‌لکها با کمک چند راهنمای گردشگری از مردم خواستیم به روستا بیایند. فکر می‌کردیم حدود ۱۵۰-۱۰۰ نفر مهمان داشته باشیم. از همسرم خواستم کمی آش و نان بپزد. استقبال خیلی خوب بود. حدود ۵۰۰ نفر آمدند ولی ما آماده نبودیم. به نظر ما اگر سازمان‌های گردشگری، محیطزیست و استانداری حمایت کند. مثلا روستایمان را سنگ‌فرش کنند، وام بدهند روستا را برای حضور گردشگر آماده کنیم تا از طریق گردشگر اشتغالزایی کنیم و جوان‌هایمان از روستا نروند.

کد خبر 847871 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها وزارت میراث فرهنگی و گردشگری حیوانات - حیات وحش سفر - گردشگری حیوانات - انقراض گونه‌ها سازمان حفاظت محیط زیست محیط زیست ایران

دیگر خبرها

  • خدمتگزاری به مردم افتخاری بزرگ برای نیروهای مسلح است
  • روستایی که سهم لک لک ها شد | لک لک هایی که روستاییان را مجبور به خانه سازی کردند
  • این لک لک ها اهالی را مجبور به خانه سازی می کنند
  • شکار یک پلنگ ایرانی توسط یک تبعه پاکستان (+عکس)
  • شکار یک پلنگ ایرانی توسط یک تبعه پاکستان + عکس
  • شکار یک پلنگ ایرانی در توسط یک تبعه پاکستان + عکس
  • دستگیری متخلفان شکار و صید در مازندران
  • گچساران ایستگاه اصلی تولید بذر در منطقه گرمسیری و نیمه گرمسیری
  • میدان دام کاج؛ در محاصره سگ‌های ولگرد
  • بازهم درگیری دو سازمان دولتی در میانکاله | مقاومت محیط‌ بانی در برابر اقدام غیر قانونی میراث فرهنگی | توضیحات فرمانده یگان محافت محیط زیست